مساله ي غيبت مرحوم خواجه نصيرالدين طوسي مي نويسد:غيبت حضرت مهدي (ع) نه از خداي سبحان و نه از آن حضرت، پس از مكلفين و خود مردم است،و آن غلبه خوف تمكين نداشتن مردم از امام است،موقعي كه سبب غيبت زايل گردد،ظهور واقع مي شود. البته غيبت بر اساس حكمت الهي صوزت گرفت و ما به همه ي اسرار آن واقف نيستيم،ولي ممكن است رمز اساسي غيبت همين نكته باشد.سرپيچي و طغيان جوامع در طول امامت يازده امام معصوم به تجربه رسيد، و تخلف و حمايت نكردن مردم از آنان در اين مدت كاملا روشن شد و جاي هيچ ابهامي باقي نماند كه مردم نمي خواهند زير بار حكومت عدل اسلامي بروند؛در چنين وضعيتي،غيبت يك مساله ي طبيعي است و ظهور و حضور او در جامعه محتاج سوال است، و بايد گفت با اين وضع چرا امام در جامعه ظاهر باشد،امام غايب خواهد بود و پنهاني به وظايف خويش عمل مي كند تا زمينه ي ظهورش فراهم آيد،آنگاه ظاهر مي شود و خيل مشتاقان را به زيارت و حمايتش موفق مي سازد؛(إنُّ اللهَ لا يغيِّرُ ما بِقَومٍ حتّي يُغَيِّروا ما بانْفُسِهِمْ) اين رمز تا هنگام ظهور پنهان است و در آن وقت مردم جهان در مي يابند كه علت غيبت در وجود خودشان نهفته بوده و از آن غافل بوده اند و چنانچه خود را پيشتر آماده مي ساختند امام بر آنها ظاهر مي شد،اما در صدد اصلاح و آمادگي خود برنيامدند و به طاغوت ها دل بستند. مرحوم كليني در كتاب كافي و شيخ طوسي در كتاب غيبت از زراره نقل كرده اند كه گفت:خدمت امام صادق (ع) رسيدم و از آن گرامي شنيدم كه فرمود:براي قائم (ع) پيش از قيام،غيبتي است. عرض كردم:چرا؟ امام(ع) به شكم خويش اشاره فرمود.(كنايه از اينكه از كشته شدن بيم دارد.)